منتقد، مشاهدهگر نیمهتاریک
برای اینکه ببینم چشمانم را میبندم
پل گوگن
منتقدان همیشه متهم به ناتوانی در خلق هستند. آنها را متهم میکنند که به دنبال دستاویزی میگردند تا به بهانه آن، خود و عقدههایشان را به نمایش بگذارند یا پولی بگیرند و از کاهی، کوهی بسازند. این دیدگاه میتواند یکسوی داستان باشند ولی آیا همه داستان همین است؟ آیا همه منتقدان، آفرینش گرانی شکسته خوردهاند که از ترس مواجه با خود به فرافکنی به بیرون از خود میپردازند؟
دیگر این روزها همه ما میدانیم که نگاه تکسویه به هر شکلی و به هر موضوعی که باشد، پاسخگو نیست زیرا دنیای ما انسانها محدود است و فقط نگاهی کل گرا و برگرفته از مجموع نگاههاست که میتواند درک بهتری از این دنیای بهظاهر سهبعدی در اختیار ما قرار دهد. حتی دید مرکزی و ناحیهٔ تحت کنترل دید چشم در حدود ۴۰ تا ۶۰ درجه است و به همین میزان درک و شناختی ما از سوژههایمان. داستان به همین سادگی است. ما هیچوقت نمیتوانیم دیدی ۳۶۰ نسبت به همه جنبههای یک موضوع داشته باشیم و اینجاست که کشیده شدن پای یک منتقد به میان داستان آفرینش میتواند اهمیت پیدا کند.
منتقد بیش از همه چیز، مشاهدهگر است، مشاهدهگر نیمههایی که بهخوبی دیده نمیشوند. او مشاهدهگری است که از مشاهدههایش مجموعهای میسازد برای درک بهتر کل در کنار دید خالق. منتقد میتواند، پرسشگری کند سقراطوار و ذهن را به چالش بکشد، منتقد میتواند کاشف باشد بدون هیچ بیل و کلنگی یا کارآگاهی باشد، بدون کلاه لبهدار و ذرهبین. منتقد میتواند به دنبال کسب آگاهیهای بیشتر نسبت به موضوعی باشد که همه از آن برداشتی کمابیش یکسانی دارند.
منتقدها ممکن است انسانهایی باشند ناتوان از خلق کردن؛ انسانهایی که میروند سروقت اثر خلقشده فرد دیگری تا نظر فنی و شخصی خود را باهم درآمیزند و عصارهای بیرون دهند اما درهرصورت از دنیای شخصی، اخلاقی و نظام باورهای خود برای درکی متفاوت بهره میبرند. منتقدان میتوانند خلاق هم باشند، میتوانند از خود، تجربه و زندگی زیستهشان کمک بگیرند و با کندن نیمه پنهان یک اثر، امکانی برای درک و دریافت بیشتر از آن را برای دیگران فراهم کنند. خلاق یا غیر خلاق بودن منتقدان آنقدر اهمیتی ندارد که تلاش آنها برای داشتن نگاهی متفاوت و عمیق. منتقدان حرفهای تأثیرگذار و خطرناکند، چه آنهایی که در خلق شکستخوردهاند چه آنهایی که میلی ارضانشدنی برای درک کردن بیشتر دارند. منتقدان حرفهای هرچه باشند، نتیجه کارشان یکی است: سطحی جدید از آگاهی و قطعهای دیگر برای درک بهتر آفرینش هنری.